بیانات مقام معظم رهبری
- کار جمعی و انجام دادن کارها به صورت دسته جمعی
ما در حوزه هميشه روش فردى را دنبال مىكرديم. به نظر من، هنوز هم روشها فردى است. همين درسى كه شما ملاحظه مىكنيد، يك كار فردى است. درست است كه صد نفر، هزار نفر پاى درسى نشستهاند، اما هريك از آنها جداگانه با استاد روبهروست و مخاطب استاد است؛ بعد هم مىرود و مشغول كار خودش مىشود. حتّى مباحثهى ما كارى فردى است. عجيب است! يك روز اين آقا استاد مىشود، او شاگرد؛ اين گوينده است، او شنونده؛ يك روز هم او استاد مىشود، اين شاگرد؛ او گوينده مىشود، اين شنونده! يعنى كارِ باهم و دستهجمعى نيست، تعامل فكرى نيست؛ كار فردى است. البته اين كار فردى جهات حسنى هم دارد، كه محسنات اين كار و اين شكل نبايد از دست برود؛ اما روشهاى دستهجمعى هم در دنيا معمول است؛ چرا ما از اين روشها استفاده نكنيم؟ [بيانات در آغاز درس خارج فقه - 31/ 06/ 1370]
- ضرورت به روز بودن و تحول دائمی به جهت عقب نماندن از حوادث
حالا آقايان بيان كرديد در شيوهى آموزش، در شيوهى پژوهش، در شيوهى پذيرش، در كتاب درسى؛ همهى اينها تحول مىخواهد. نگوئيد ده سال پيش، پانزده سال پيش لازم بود، اين برنامه را نوشتيم. خيلى خوب، آن برنامه مال ده سال پيش بود، ببينيد شكل تكميل يافتهى اين برنامه چيست؟ تحول يعنى اين؛ يعنى بهروز بودن، به هنگام جلو رفتن، از حوادث عقب نماندن. [بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار جمعى از اساتيد، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزههاى علميه كشور - 08/ 09/ 1386]
- پيشرفت دادن به دانش و روش در علوم حوزوی
يكى ديگر از ارزشها، پيشرفت دادن به دانش در اين حوزه است. آن كسانى كه در سطوحى هستند كه مىتوانند به علم پيشرفت بدهند، بايد اين كار را بكنند. علم را بايد پيش برد؛ فقه را بايد پيش برد. فقه ما اسلوب بسيار متقن و محكمى دارد؛ آن اسلوب همان چيزى است كه به آن فقاهت مىگوييم. فقاهت، يك شيوه براى استنباط و درك احكام الهى و اسلامى است. شيوهى فهم معارف احكام از كتاب و سنت، كه چگونه و با چه ابزارى مطلب را بفهميم، شيوهى فقاهت نام دارد. اين شيوه، شيوهى بسيار رسايى است و اين منبع عظيمى كه در اختيار ماست يعنى كتاب و سنت و دستاوردهاى فكرى گذشتگان مواد اوليهى آن است. با اين شيوه و در اين قالبها، مىشود تمام نيازهاى بشر را استخراج كرد و در اختيار بشريت گمراه گذاشت. امروز ما خيلى احتياج داريم كه از اين شيوه استفادهى بهينه كنيم. البته كسانى كه از فضل و مراتب بالاى علمى برخوردارند، خود اين شيوه را هم بايد تكميل كنند. هيچچيزى نيست كه تكميلپذير نباشد؛ همه چيز در اين عالم به سمت تكامل پيش مىرود؛ حتّى ذوات مقدسهى معصومين روز به روز كاملتر مىشدند و تكامل پيدا مىكردند. وجود مقدس معصوم با آن عظمتى كه براى ما حتّى قابل تصور هم نيست كه امروز شما نگاه مىكنيد مىبينيد از لحاظ عظمت، خورشيدى است كه اصلًا ابعادش را هم ما نمىتوانيم بفهميم؛ درست نگاه هم بكنيم، چشممان را خواهد زد فرداى او از امروزش كاملتر است. پس مىبينيد كه حتّى در آن مراحل، تكامل هست. در همه چيز و در همهى شيوهها تكامل هست. ما بايد شيوهى فقاهت را هم تكامل بدهيم؛ بعد اين شيوه كه در دست قرار گرفت، آن وقت وارد بشويم، كتاب و سنت را باز كنيم و از آنها استفاده كنيم. [سخنرانى در اجتماع طلاب و فضلاى حوزهى علميهى قم - 01/ 12/ 1370]
- داشتن روحیه نوآوری علمی
نكتهى بعدى، كه آن هم اصل دوم در حوزههاست، مسألهى پيشرفت و تطوّر علمى و به روز بودنِ علمى است. آقايان! من مىخواهم عرض كنم كه فقهاى بزرگى از قبيل صاحب «جواهر»- كه ما به تعبير امام رضوان الله تعالى عليه، فقهمان را «فقه جواهرى» گفتيم- خصوصيت عمدهاش اين بود كه اهل تحوّل در انديشههاىِ رايجِ فقهىِ زمانِ خود بود. اعتنا به شهرت و اجماع و اينها، از خصوصيات افرادِ خيلى معتنى است. بعضى از فقها، چندان به شهرت و اجماعاتِ منقوله، اهتمامى ندارند. مرحوم صاحب «جواهر»، در مسائل مختلف، به شهرت و اجماع تكيه مىكند. درعينحال، اين مرد، داراىِ افكارِ نو و جديد است. ايشان فتاوايى دارد- يا آنجاها هم كه به فتوا نرسيده، حرفهاى نزديك به فتوا دارد- كه شايد قبل از ايشان، احدى از فقها نگفته است، يا لااقل معروف نيست. يكى همين مسألهى «جهاد ابتدايى در زمان غيبت» است، كه مشهور و معروف بين فقهاىِ متأخّر اين است كه «مشروع نيست.» اما ايشان طورى بحث مىكند كه نتيجه اين مىشود كه «مشروع است.» خوب؛ اين نوآورى است. در مسائل گوناگون، مرحوم صاحب «جواهر» همينطور است. فقيهى مىتواند الگو، برجسته و بزرگ باشد، كه داراى چنين روحى باشد. مرحوم آيتاللّه بروجردى رضوان اللّه عليه كه در زمان خودش قلّهى فقاهت شيعه شد، از اين قبيل بود. امام رضوان اللّه عليه از اين قبيل بود. [بيانات در شروع درس «خارج فقه»- 20/ 06/ 1373]
- استنباط احکام فرعی از اصول به عنوان اساسی ترین کار حوزه
در حوزهها، اساس، فقاهت است. فقه بايد پيشرفت بكند. فقاهت به معناى خاص خود مورد نظر ماست. فقه به معناى عام كه آگاهى از دين است در اينجا فعلًا مورد بحث ما نيست؛ فقه به معناى خاص، يعنى آگاهى از علم دين و فروع دينى و استنباط وظايف فردى و اجتماعى انسان از مجموعهى متون دينى، كه خيلى هم مهم است.
انسان از قبل از ولادت تا بعد از ممات احوالى دارد، و اين احوال شامل احوال فردى و زندگى شخصى اوست، و نيز شامل احوال اجتماعى و زندگى سياسى و اقتصادى و اجتماعى و بقيهى شئون اوست. تكليف و سرنوشت همهى اينها در فقه معلوم مىشود. فقه به اين معنا مورد نظر ماست، كه اسمش همان احكام فرعى است؛ استنباط احكام فرعى از اصول. اين، اساس حوزههاست. [بيانات در آغاز درس خارج فقه - 31/ 06/ 1370]
- تأمین نیاز فکری و نظری نظام اجتماعی اسلام از فقه اسلامی در حوزه های اقتصاد، مسائل نظامی، سیاست خارجی، ارتباطات اخلاقی و...
ما مسائل اقتصادى و نظامى و سياست خارجى و ارتباطات اخلاقى خود را بايستى از دين در بياوريم؛ خيلى از مسائل فرديمان را بايد بازنگرى كنيم؛ تعارف كه نداريم. ما در طول زمان، به دين و فقه به عنوان قالب و شكلى براى حكومت نگاه نكرديم. ما در دورانهاى گذشته، گروه محكومى بوديم؛ حكومتها داشتند كار خودشان را مىكردند و ... ما هم در اين چارچوبى كه حكومتها تشكيل داده بودند و در اين اتوبوس يا قطارى كه حكومتها مردم را سوار كرده بودند و به سمتى حركت مىدادند، در حالى كه خودمان هم با اين اتوبوس يا قطار حركت مىكرديم، مىخواستيم چيزى در خصوص ارتباطات فردى افراد و مسافران به آنها ياد بدهيم؛ فقه ما اينطورى بوده؛ لااقل در اين چند قرن اخير اينطورى بوده است. امروز فقه، شكلى براى حكومت و شكلى براى نظام اجتماعىِ منها الحكومة است. حكومت جزيى از يك نظام اجتماعى است. كداميك از فقها مىتوانند بگويند كه ما همهى اينها را تر و تازه و شسته و رُفته درآوردهايم، بفرماييد در اختيار شماست؛ قطعاً هيچكس چنين ادعايى نكرده و نمىكند؛ خيلى خوب، بايد برويم اينها را پيدا كنيم؛ پس فكر جديد لازم است. [بيانات در جمع علما و مدرّسان و فضلاى حوزهى علميهى قم، در خجسته سالروز ميلاد حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه) - 30/ 11/ 1370]
حفظ شیوه ی مرسومِ اجتهادی یعنی اجتهاد متکی به علم و یقین در حوزه
اگر تحول را به معناى تغيير خطوط اصلى حوزهها بدانيم- مثل تغيير متد اجتهاد- قطعاً اين يك انحراف است. تحول است، اما تحول به سمت سقوط. شيوهى اجتهادى كه امروز در حوزههاى علميه رائج است و علماى دين به آن متكى هستند، يكى از قوىترين و منطقىترين شيوههاى اجتهاد است؛ اجتهاد متكى به يقين و علم، با اتكاى به وحى؛ يعنى از ظن به دور است و استنباط ما استنباط علمى و يقينى است. اين ظنون خاصهاى هم كه وجود دارد، همهى اينها حجيتش بايد يقينى و قطعى باشد. حتّى اعتبار اصول عمليهاى كه ما در فقه از آن استفاده مىكنيم، بايد اعتبار جزمى و قطعى باشد. تا وقتى كه از دليل قطعى به معتبر بودن اين اصل عملى- استصحاب يا برائت يا اشتغال، هركدام در مجارى خودشان- جزم پيدا نكنيم، نمىتوانيم از اين اصل استفاده كنيم. بنابراين يا بىواسطه يا بهواسطه، همهى شيوههاى استنباط ما در فقه منتهى مىشود به قطع و يقين. [بيانات در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم - 29/ 07/ 1389]
- حوزه در عین تقدیر از نوآوری باید تصرف ناشيانه و خودسرانه در بنيادهاى سنتى را مجاز نشمرد
حوزهى علميه، مشتمل بر ميراث گرانبهايى از روشها و تجربهها و اندوختههاى علمى است. براى بهره بردن از اين ميراث فنى و علمى و افزودن بر آن، بايد از نيروى ابتكار و خلاقيت استفاده كرد. همانگونه كه اسلاف صالح نيز، با ابتكار و خلاقيت خود بود كه توانستند دانشهاى دينى را به سطح كنونى برسانند. حوزه بايد راه را بر نوآورى علمى و فنى فرزندان خود باز كند و تازههاى بازار رايج علم دين را به چشم تقدير بنگرد و صاحبان آن را تشويق كند و درعينحال، تصرف ناشيانه و خودسرانه در بنيادهاى سنتى را مجاز نشمرد و به اعمال نظرهاى جاهلانه و مغرضانه، ميدان رشد و جولان ندهد. [پيام به جامعهى مدرسين حوزه علميه قم به مناسبت تشكيل شوراى سياستگذارى حوزه - 24/ 08/ 1371]
- ضرورت تحول در فقاهت و شیوه استنباط فقه
عدم تحوّل، یعنی عدم پرداختنِ فقه به خود مسألهی فقاهت. فقاهت، یك شیوه و روش برای استنباط آن چیزی است كه ما اسمش را فقه میگذاریم. همان چیزی است كه تا این درس را نخوانید، یاد نمیگیرید كه چگونه باید از كتاب و سنّت استنباط كرد. فقاهت یعنی شیوهی استنباط. خودِ این هم به پیشرفت احتیاج دارد. اینكه چیز كاملی نیست؛ بلكه متكامل است. نمیشود ادعا كرد كه ما امروز دیگر به اوج قلّهی فقاهت رسیدهایم و این شیوه، دیگر بهتر از این نخواهد شد. نه؛ از كجا معلوم است؟ «شیخ طوسی» - ملّای به آن عظمت - فقاهت داشت. فتاوای ایشان را در یك مسألهی فقهی ببینید! امروز، كدام مجتهد حاضر است آن گونه بحث كند؟ آن فتاوا، ساده و سطحی است. مجتهدِ امروز، هرگز راضی نمیشود آن طور كار كند و استنباط نماید.
فقاهت، در دورههای متعدّدی تكامل پیدا كرده است. انسان، همینطور كه به تاریخ فقاهت نگاه میكند، مقاطعی را مییابد. البته نظرات، مختلف است. من تصوّرم این است كه زمانِ «شیخ»، یك مقطع است و زمان «علاّمه»، مقطع دیگری است. «علّامه» میگوییم، «محقّق» نمیگوییم؛ در حالی كه قاعدتاً اینها یكی هستند؛ برای اینكه بحث استدلالی در بساط «علاّمه» زیادتر است و انسان بیشتر میتواند بفهمد كه با مسأله چگونه برخورد میكرده است؛ ولی در مورد «محقّق» به این روشنی نمیشود فهمید. [ بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی – 13/09/1374]
- روش فقاهت احتیاج به تهذيب، نوآورى و پيشرفت دارد
[فقه] هم از لحاظ سطح بايستى پيشرفت بكند و گسترش بيشترى پيدا نمايد، و هم از لحاظ روش. همين روش فقاهتى كه عرض شد، احتياج به تهذيب، نوآورى و پيشرفت دارد. بايد فكرهاى نو روى آن كار بكنند، تا اينكه بشود كارايى بيشترى به آن داد. [بيانات در آغاز درس خارج فقه - 31/ 06/ 1370]
- ضرورت نگاه به نيازهاى سى سال آينده در برنامه ريزى براى حوزه
ما امروز داريم فكر روزى را مىكنيم كه كشور ما نفت نداشته باشد؛ انرژى، انرژىِ بدون نفت. كشورى كه نفت ندارد، شايد در منابع دنيا هم نفت باقى نماند. دنيا دارد فكر انرژى آن روز را مىكند. ما هم با اين دردسرهائى كه ملاحظه مىكنيد، ايستادهايم براى اينكه آن آينده را، امروز تأمين كنيم. اگر نكنيم، آن روزى كه نفت تمام مىشود، ما نيستيم، اما اثر سوء اين عمل ما آن روز خواهد بود. ما مسئول خواهيم بود. بايد اين فكر را در حوزه نهادينه كنيد. هم مديران حوزه، هم شوراى عالى حوزه، هم بزرگان حوزه، هم حضرات مراجع بايد اين را بدانند و به اين توجه كنند كه ما امروز بايد به فكر حوزهى قم يا اصفهان يا مشهد يا بقيهى شهرها در بيست سال آينده باشيم؛ در سى سال آينده باشيم. سى سال آينده يعنى چه؟ يعنى دنيائى كه احتمالًا هيچ شباهتى با امروز ندارد؛ از لحاظ امكان اثرگذارى، امكان تسخير دلها، امكان تسخير سرزمينها. بيست سال قبل اين فناورى اطلاعات كه اين آقاى عزيز به اين خوبى آمدند اينجا شرح دادند، وجود نداشت؛ چيزكى بود، امروز ببينيد چه خبر است! آن روز ما وقتىكه فكر امروز را بكنيم، امروز در خلأ باقى نمىمانيم. امروز در هر خانهاى، در هر مدرسهاى، در هر گوشهاى، به قول يكى از آقايان شايد در هر روستائى اگر برويم، از فناورى اطلاعات يك چيزى آنجا مشاهده ىكنيم. حوزهى علميه مىخواهد عقب بماند؟ سى سال آينده را به همين قياس كنيد؛ البته با يك شتاب بيشترى. يعنى شتاب علم در اين بيست سالى كه گذشت، يقيناً بمراتب كمتر خواهد بود از شتاب علم و پيشرفت علم و فناورى در بيست سالى كه پيش روى ماست؛ در سى سالى كه پيش روى ماست. آن روز اىبسا صاحبان افكار گوناگون، مكاتب گوناگون، نحلههاى منحرف، صاحبان اغراض فاسده بتوانند خيلى آسان كلاسهاى درس دانشگاههاى شما را، مدرسههاى شما را، فرزندان شما را در خانههايتان در مشت بگيرند، در تصرف بگيرند؛ شما هم هيچ كار نتوانيد بكنيد. فكر آن روز را حوزهى علميه بايد بكند. مسئول، حوزهى علميه است. مسئول ديندارى مردم، روحانيت است. روحانيت هم مولود و ساختهى دست حوزهى علميه است. با اين نگاه مسئوليت را بسنجيد؛ اينجورى توزين بكنيم مسئوليت را تا بفهميم بر دوش ما، بار سنگينى كه هست، چيست. اين يك نكته؛ مسئلهى آيندهنگرى. [بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار جمعى از اساتيد، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزههاى علميه كشور - 08/ 09/ 1386]
در عين حالى كه فقاهت اساس امر است، نبايد از ديگر علوم اسلامى در حوزهها غفلت بشود. مثلًا ... حديث، آشنايى با حديث، علم حديث، شناخت حديث، كه غور در اين علم، به دستهبندىهاى خوب، فهرستبنديهاى خوب و استفادههاى خوب منتهى بشود كه متأسفانه از همهى آنها ما الآن محروم هستيم همينطور است. [بيانات در آغاز درس خارج فقه - 31/ 06/ 1370]
حوزهى علميه، مشتمل بر ميراث گرانبهايى از روشها و تجربهها و اندوختههاى علمى است. براى بهره بردن از اين ميراث فنى و علمى و افزودن بر آن، بايد از نيروى ابتكار و خلاقيت استفاده كرد. همانگونه كه اسلاف صالح نيز، با ابتكار و خلاقيت خود بود كه توانستند دانشهاى دينى را به سطح كنونى برسانند. حوزه بايد راه را بر نوآورى علمى و فنى فرزندان خود باز كند و تازههاى بازار رايج علم دين را به چشم تقدير بنگرد و صاحبان آن را تشويق كند و درعينحال، تصرف ناشيانه و خودسرانه در بنيادهاى سنتى را مجاز نشمرد و به اعمال نظرهاى جاهلانه و مغرضانه، ميدان رشد و جولان ندهد. [پيام به جامعهى مدرسين حوزه علميه قم به مناسبت تشكيل شوراى سياستگذارى حوزه - 24/ 08/ 1371]
همين مجموعهيى كه امروز به يك معنا چشم اميد جهانى به اوست، بايد خودش را با شرايط و امكانات و پيشرفتهاى زمان هماهنگ كند؛ همين درس را بخواند، همين علم را بياموزد، همين سلوك اخلاقى و معنوى را داشته باشد؛ اما از ابزارهاى جهان هم استفاده كند. ... ما فقه هم مىخوانيم، اما از شيوههاى جديد تحقيق هم استفاده مىكنيم. در دنيا روشهاى ويژه و بسيار جديدى براى تحقيق علوم غير تجربى وجود دارد فقه از علوم تجربى كه نيست از آنها هم استفاده مىكنيم. [سخنرانى در اجتماع طلاب و فضلاى حوزهى علميهى قم - 01/ 12/ 1370]
- لزوم آشنایی با سبکهای نوین تحقیق
مطلب ششم اينكه حوزه بايد با سبكهاى نوين تحقيق آشنا بشود. تحقيق كه مىگوييم، منظورمان، هم تحقيق عمقى است يعنى همان چيزى كه ما در حوزه به آن تحقيق مىگوييم؛ يعنى تعمق در مطلب و هم تحقيق عرضى است، كه در روشهاى اروپايى به آن هم تحقيق مىگويند، و ما به آن تتبع مىگوييم. در اسمگذارى بحثى نداريم؛ اين هم يك نوع تحقيق است؛ تحقيق عرضى است، تحقيق سطحى است؛ يعنى در سطح و در عرض، دنبال مطلبى گشتن. امروز هر دو نوع تحقيق، روشهاى نوينى دارد. استادانى مىنشينند، دانشجويانى را هدايت مىكنند؛ كار گروهى انجام مىگيرد و تحقيقى دستهجمعى عرضه مىشود. تحقيق دستهجمعى، خاطرجمعتر از تحقيق فردى است؛ اختلافات كمتر مىشود و پيشرفتها بيشتر مىگردد. اين روشها را بايد در حوزه به كار بيندازيم. [بيانات در آغاز درس خارج فقه - 31/ 06/ 1370]
- بهرهبردن از ضابطهها، قوانین و روشهای پیشرفته روز در تحقیقات
اين حوزه بايستى دستگاههاى تحقيق داشته باشد. اگر يك نفر بنشيند براى خودش تحقيق كند، البته چيز باارزشى است؛ اما كار اين مجموعهى عظيم اين نيست. ... امروز در يك مجموعه علمى، كار تحقيقات، ضابطه و قانون و روشهاى پيشرفته دارد؛ كامپيوتر هست؛ تحقيق دستجمعى هست؛ تحقيق در چيزهاى لازم هست؛ اما در حوزه، يكى در امرى كه لازم نيست، تحقيق مىكند؛ دو نفر در امر واحدى تحقيق مىكنند و توليد واحدى را بهوجود مىآورند! در باب تحقيق، سازماندهى و نظم لازم است؛ اين نظم در حوزهى علميه وجود ندارد! [بيانات در جمع علما و مدرّسان و فضلاى حوزهى علميهى قم، در خجسته سالروز ميلاد حضرت مهدى (عجّل الله تعالى فرجه) - 30/ 11/ 1370]
- لزوم استفاده از کامپیوتر برای صرفهجویی در وقت و انرژی
اين نمىشود كه در دنيا كامپيوتر باشد؛ سرعت از ساعت و دقيقه به ثانيه رسيده باشد؛ براى ذره ذرههاى وقت و انرژى حساب باز بشود؛ دانشگاهها و مراكز پژوهشى عالم براى دانشجويان و محققان و خردهمحققانِ خودشان امكانات تحقيق را فراهم كنند؛ اما ما طبق همان شيوههاى قديمى كه يك روز بزرگان ما (قدّس الله اسرارهم الشّريفة) عمل مىكردند چون دستشان خالى بود عمل بكنيم؛ مگر چنين چيزى ممكن و رواست؟ اصلًا جايز نيست. ... ما فقه هم مىخوانيم، اما از وسيلهى سريعالسّير هم استفاده مىكنيم؛ مگر مانع و منافاتى دارد؟ ما فقه هم مىخوانيم، اما از كامپيوتر هم براى فقه استفاده مىكنيم. [سخنرانى در اجتماع طلاب و فضلاى حوزهى علميهى قم - 01/ 12/ 1370]
- لزوم استفاده از رایانه برای صرفهجویی در وقت و انرژی
فرض كنيد استاد ما، الان براى پيدا كردن يك روايت، مدّتى وقتش را صرف مىكند- آن روز يكى از آقايان اينجا بودند، مىگفتند بيشترين وقت من به گشتن دنبال روايت و اقوال مىگذرد- در حالى كه الان رايانه هست. بنده رايانه دارم، از رايانه استفاده مىكنم؛ مهجورترين روايات را در ظرف چند دقيقه پيدا مىكنم. خيلى از روايات است كه طبق اين نرمافزارِ نه چندان كاملى كه در قم تهيه شده- اين نرمافزارها، به نظر من نرمافزارهاى ابتدايى است؛ يعنى آن چنان كه بايد و شايد، پخته و كامل نيست- با زدن چند تكمه، روى كاغذ نوشته مىشود و با آدرس در اختيار انسان قرار مىگيرد. اگر انسان بخواهد، مىتواند احتياطاً مراجعه هم بكند. چرا بايد از اين استفاده نشود؟! [بيانات در ديدار اعضاى شوراى عالى حوزهى علميهى قم- 29/ 06/ 1376]
در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریهسازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضائی پدید بیآید. [پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علميه - 16/ 11/ 1381]
وحدت حوزه و دانشگاه، معنايش اين نيست كه حتماً بايستى تخصصهاى حوزهاى در دانشگاه و تخصصهاى دانشگاهى در حوزه دنبال بشود. نه، لزومى ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبين باشند و به هم كمك بكنند و با يكديگر همكارى نمايند، دو شعبه از يك مؤسسهى علم و دين هستند. مؤسسهى علم و دين، يك مؤسسه است و علم و دين با باهمند. مؤسسه، دو شعبه دارد: يك شعبه، حوزههاى علميه و شعبهى ديگر، دانشگاهها هستند؛ اما بايد باهم مرتبط و خوشبين باشند، باهم كار كنند، از هم جدا نشوند و از يكديگر استفاده كنند. علومى را كه امروز حوزههاى علميه مىخواهند فرابگيرند، دانشگاهىها به آنها تعليم بدهند. دين و معرفت دينى را هم كه دانشگاهىها احتياج دارند، علماى حوزه به آنها تعليم بدهند... طلّاب و دانشجويان قدر يكديگر را بدانند، با يكديگر آشنا و مرتبط باشند، احساس بيگانگى نكنند، احساس خويشاوندى و برادرى را حفظ كنند و روحانيون در دانشگاهها عملًا- قبل از قولًا- كوشش كنند كه نمونههاى كامل عالم دين و طلبهى علوم دينى را به طلاب و دانشجويان و دانشگاهيان ارايه بدهند و نشان دهند كه هر دو نسبت به يكديگر، با حساسيت مثبت و با علاقه همكارى مىكنند. اين، همكارى و وحدت حوزه و دانشگاه است. البته براى اين كار، بايد برنامهريزى و سازماندهى بشود. [سخنرانى در ديدار با جمع كثيرى از دانشگاهيان و طلّاب حوزههاى علميه - 29/ 09/ 1368]
- لزوم استفاده از ابزار تسهیل کننده (رایانه و اینترنت و فضای مجازی) برای استفاده از فرصت وجود مستمعین بسیار زیاد
نظام اسلامى يك امكان عظيمى را در اختيار داعيان الىاللّه و مبلّغان اسلام قرار داده. كِى چنين چيزى در اختيار شما بود؟ امروز يك طلبهى فاضل در تلويزيون مىنشيند نيم ساعت حرف ميزند، ده ميليون، بيست ميليون مستمع از روى شوق به حرف او گوش ميدهند. كِى چنين چيزى براى من و شما در طول تاريخ روحانيت، از اول اسلام تا حالا، وجود داشته؟ اين اجتماعات بزرگ كِى وجود داشت؟ اين نمازجمعهها كِى وجود داشت؟ ... علاوه بر اين، ابزارهاى تسهيلكننده، مثل رايانهها و ارتباطات اينترنتى و فضاى مجازى و سايبرى هم كه الان در اختيار شماست. اگر بتوانيد اينها را ياد بگيريد، ميتوانيد يك كلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعى كه شما آنها را نميشناسيد، برسانيد؛ اين فرصت فوقالعادهاى است؛ مبادا اين فرصت ضايع شود. اگر ضايع شد، خداى متعال از من و شما روز قيامت سؤال خواهد كرد: از فرصت اين همه جوان، اين همه استبصار، اين همه ميل و شوق به دانستن، شما براى ترويج معارف اسلامى چه استفادهاى كرديد؟ نظام اسلامى يك چنين خدمتى به ما معممين و روحانيون كرده. مگر ميتوانيم خودمان را كنار بگيريم؟ [بيانات در دیدار با روحانیون استان خراسان شمالی - 19/۰۷/1391]
- لزوم ایجاد نظام ملی نوآوری
یک خلأیی وجود دارد - و همین خلأ موجب شده نقشهی جامع علمی هم آنچنان که باید و شاید عملیاتی نشود - و آن عبارت است از همین خلأ نظام ملىِ نوآوری، که عبارت است از یک شبکهای از فعالیتها، تعاملهای زنجیرهای، در سطحهای کلان و میانی و خرد، بین دستگاههای علمی کشور؛ چه در درون محیط علمی، چه بیرون محیط علمی. یک تعامل اینچنینی باید به وجود بیاید، که این به عنوان نظام ملىِ نوآوری شناخته شود؛ کارش هم عبارت است از این که جریان دانش و نوآوری را مدیریت کند، رصد کند، ارزیابی کند، هدایت کند. این امروز یک چیز لازمی است و به نظر من مسئولان و مدیران باید به این مسئله فکر کنند. [بیانات پیرامون فرهنگ اقتصاد مقاومتی 22/5/1391]