قدرت برتر هوش مصنوعی در خدمت دین یا دشمن؟

در دوران زعامت آیت الله سیّد محمد طباطبایی دوره دوم جنگهای ایران و روس آغاز گردید و روحانیت به زعامت ایشان در آن نقش مؤثر را به عهده داشتند و به همین سبب نیز ایشان به آیت الله مجاهد شهرت یافت. دوران سلطنت فتحعلی شاه که بخشی از آن معاصر با زندگی آیت الله مجاهد بود، یکی از حساس‌ترین و بحرانی‌ترین مراحل تاریخ ایران و جهان محسوب می‌شود.

پس از جنگ‌های دوره اول ایران و روسیه و شکست ایران در سال ۱۲۲۸ ق. پیمان متارکه‌ی جنگ، موسوم به عهدنامه گلستان بین ایران و روسیه به امضا رسید و به موجب آن، دربند، باکو، شیروان، قراباغ و قسمتی از خاک ایران جدا و به روسیه ملحق شد و دولت ایران از هر گونه ادعایی نسبت به گرجستان و داغستان و مینگرلی و آبخازی صرف نظر کرد.

پس از آن، صلح سیزده ساله‌ای (از عهدنامه گلستان تا آغاز جنگ‌های دوره دوم) بین ایران و روسیه به وجود آمد. در طی این سال‌ها فتحعلی شاه بارها سعی کرده بود از طریق مسالمت‌آمیز مناطق اشغالی ایران را باز پس بگیرد، اما دولت روسیه از این امر خودداری می‌کرد. در سال ۱۲۴۱ اخبار ناگواری تهران را برآشفت. روس‌ها محصولات زراعت‌کاران اهالی مناطق اشغال شده را به اجبار از آنان می‌گرفتند. روس‌ها مسلمانان را مجبور می‌کردند که کودکان خود را به مدارس مسیحی بفرستند. آنان به مساجد و قرآن اهانت می‌کردند و اهالی مسلمان را از هر جهت در تنگنا قرار داده بودند. اهالی مناطق اشغالی با ارسال نامه‌ای به مرجع دینی زمان، آیت‌الله سید محمد مجاهد وضع خود را تشریح کرده و از او خواستند که فکری به حال آن‌ها بکند.

از سوی دیگر عباس میرزا نیز توسط برخی از نزدیکان خود آیت الله مجاهد را از وضعیت موجود مطلع کرد و از وی استمداد نمود. هدف عباس میرزا از این کار جلب نظر مرجعیت شیعه و آنگاه وادار کردن شاه به مقابله با تجاوزات و تعدیات قوای روس بود. همان گونه که شاه و ولیعهدش در جنگ دوره اول نیز از علما استمداد کردند.

در آن برهه، علمائی از جمله شیخ جعفر کاشف الغطا نیز با نوشتن رساله‌های جهادیه و ترغیب مردم به جنگ با نیروهای روسیه، حیاتی تازه به قوای ایران بخشیدند. در چنین موقعیتی آیت الله مجاهد، دیگر علما را از وقایع مطلع کرد و همه در صدور فتوای جهاد علیه روسیه متفق شدند. پس از آن، وی با ارسال نامه‌هایی به فتحعلی شاه از او خواست تا جلو ظلم و تعدی قوای روس را بگیرد؛ که اگر او این کار را نکند، خود برای آن قیام خواهد کرد.

پس از صدور فتوای جهاد، آیت الله مجاهد به همراه جمعی از علما[1] و طلاب به ایران مهاجرت کرد و در تهران علما را به پایتخت دعوت نمود. به دنبال این دعوت علما در تهران گرد آمدند و در جنگ با روسیه متفق گردیدند.

جنگ‌های دوره دوم ایران و روسیه بدون اعلان رسمی شروع شد. در عوض نیروهای ایران در سه هفته موفق شدند اغلب نقاطی را که به موجب عهدنامه گلستان به روسیه تسلیم شده بود به کمک اهالی محل باز پس بگیرند. اما در مرحله بعد با توجه به قدرت ارتش تزاری در داشتن سلاح، نیروهای روسی به پیروزی‌های فراوانی دست یافتند و قسمت‌های زیادی از ایران را اشغال کرده از رود ارس گذشتند و تبریز اشغال شد و خوی و ارومیه نیز به اشغال ارتش روس درآمد و سرانجام عهدنامه‌ی ترکمنچای امضا شد، اگرچه بی‌کفایتی شاه و خیانت برخی از دولتی‌ها نیز بی‌تاثیر نبود. [2]

شاید این رخداد از تاریخ ایران و تشیع، تنها موردی نباشد که در طول تاریخ، گروهی بخاطر داشتن ابزار قوی‌تر بر گروهی دیگر پیروز شدند.[3] اما بی‌تردید درنگ در این رویداد تاریخی، بسیار اثربخش است. این یک سنت الهیِ روشن است که اگر گروهی از ابزار جنگی پیشرفته استفاده کنند، هر چقدر هم، رزمِ شمشیر کنیم، یارای مقابله‌ی با آن جماعت را نخواهیم داشت. لذا به ناچار می‌بایست از باب آمادگی تا سر حد توان[4]، به ابزار جدید مسلح شویم.

خواسته یا ناخواسته، دنیای غرب بهره‌های زیادی از هوش مصنوعی خواهد گرفت و شاید دست آخر، فناوری‌های تاریخ‌گذشته‌ی خود را به سایرین عرضه کند ولی دیگر برای استفاده از آنها دیر شده باشد. اگر با مشکلات گستردگی اطلاعات، فرسوده شدن اطلاعات در ذهن، تغییر پذیری مبانی، عدم التفات کامل به جوانب مختلف و ... روبرو هستیم و در طرف دیگر به دنبال ساخت‌یافته کردن علم، تحقیق‌های آماری، بهره‌گیری از نیروی جمعی، جست‌وجوهای دقیق و عمیق و ... هستیم، نباید از فناوری و ابزار قدرتمند هوش مصنوعی غافل شویم خصوصاً آنکه اکنون بسترهای آن، هم از جهت دانش روز و هم از جهت شرایط حوزه مهیاست.

علاوه بر آنکه وجود چنین توانایی‌هایی مرزهای استفراغ وسع و یاس از رسیدن به دلیل را جابه‌جا کرده و شاید با بی‌توجهی به این ابزار، نزد خداوند متعال معذور نباشیم.

این اهداف نیز در صورتی با سرعت بیشتر و کیفیت بالاتر انجام می‌شود که طلاب با استعداد و با پشتکاری به طور پایه‌ای هم با دروس حوزوی آشنا شوند و هم از علوم کامپیوتری آگاهی یابند.

 

[1] پس از آمادگی و اعزام نیروها، آیت‌الله مجاهد و جمعی از علما از جمله آیت‌الله محمد جعفر استرآبادی، ملا محمد تقی برغانی، میرزا عبدالوهاب قزوینی، ملا احمد نراقی، سید نصرالله استرآبادی، سید محمد قزوینی، سید عزیزالله مجتهد طالشی و آخوند ملا محمد مامقانی به تبریز مهاجرت کردند. سید محمد مجاهد و همراهان، برای برانگیزاندن مردم آذربایجان و وانمود کردن این که این حرکت و خیزش، با پشتیبانی تأیید، همراهی و همگامی علما شکل گرفته و مردم باید از جان و دل مایه بگذارند، به سوی آذربایجان حرکت می‌کند. (رضا قلیخان هدایت، روضه الصفا، انتشارات ج ۸، ص ۶۴۲، کتابفروشی مرکزی. (به نقل از ویکی‌پدیا))

[2] ‏با کمی تصرف و تلخیص از مقاله: «سید محمد مجاهد»، ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد، ۲۴ اکتبر ۲۰۱۸،

‪https://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=سید_محمد_مجاهد&oldid=24706552‎.

[3] شکی نیست که (كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرين‏) اما سخن پیرامون آن است که اگر آن گروه اندک وظیفه‌ی خود در نحوه‌ی آماده شدن در برابر دشمنان خود را بشناسند، حتماً بر آن گروه کثیر چیره خواهند شد.

[4] الأنفال : 60 وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ