استدلالورزی
بعد از آنکه به کمک پردازش ماشینی و یا به صورت مستقیم توسط خبرهی انسانی، دانش را به زبان ماشین مدل کردیم، این امکان وجود خواهد داشت که با ابزارهای موجود و سامانههایی که طراحی خواهد شد، وارد مرحلهی استدلالورزی شویم؛ برخی از امکاناتی که در این مرحله بدست میآوریم از این قرار است:
- کشف توالی و لوازم یک گزاره: یکی از موانعی که پیش روی پژوهشگران وجود دارد، عدم التفات همهجانبه به نتایج و لوازم یک گزاره است. به کمک فناوری و دانشی که به صورت قابل فهم برای ماشین مدل شده است، این امکان وجود دارد که لوازم یک گزاره را هر چند که با واسطههای زیادی باشد، بتوانیم رصد کنیم. به طور مثال در نظر بگیرید یک فیلسوف در بحث قاعدهی «الشیء اذا لم یجب لم یوجد»، این قاعده را به نحوی تصویر کند که اگر هر واقعهای رخ داد، حتماً واجب شده بوده است و چارهای جز رخ دادن آن نبوده است. در این صورت ممکن است به این نکته ملتفت نباشد که این تصویر از این قاعده با این عمومیتی که ذکر کرده است، در مورد مقدمات فعل اختیاری، به روشنی جاری نیست. اما هنگامی که به کمک فناوری و دانش مدل شده، در عرصهی استدلالورزی وارد میشویم، میتوانیم تا گسترهی خوبی از لوازم یک گزاره را بررسی و مشاهده کنیم و به آنها ملتفت باشیم.
- کشف تناقض: در دانش مدل شده، به سادگی میتوان روابط ناسازگار را پیدا کرد؛ این ناسازگاری به شکلهای مختلفی قابل بروز است:
- ممکن است این ناسازگاری به صورت صریح و مستقیم باشد مانند آنکه در جایی گفته شود، نماز جمعه واجب است و در جایی دیگر گفته شود واجب نیست.
- ممکن است این ناسازگاری به کمک دلالت التزامی و لوازم یک گزاره کشف شود که سرانجام لوازم فاسد یک گزاره بدست میآید مانند آنکه در جایی گفته نماز جمعه واجب است و در جای دیگری گفته شود نماز جمعه مکروه است که در این صورت بخاطر آنکه میدانیم هر آنچه واجب است مکروه نیست، ناسازگاری دو جمله بدست میآید.
- ممکن است این ناسازگاری به کمک دلالت تضمنی و روابط عام و خاص یا اطلاق و تقیید موجود بین مفاهیم باشد مانند آنکه بگوییم نماز جمعه در عصر غیبت بر مردان واجب است و در جای دیگری بگوییم نماز جمعه واجب نیست.
- بررسی لوازم تغییر مبنا: در موارد متعددی یک فقیه یا پژوهشگر مشتاق است که بررسی کند اگر یکی از مبانیش تغییر کند، چه اثری در باورهایش خواهد گذاشت. به طور مثال ممکن است بخواهد بداند اگر تمام روات کامل الزیارات توثیق شوند به چه واقعیتهایی باید پایبند شود و اگر چنین توثیقی محقق نشد، چه به چه لوازمی باید پایبند باشد.
- پیشنهاد حلقههای گمشدهی یک استدلال: گاهی یک محقق برای اثبات یا رد یک گزاره، به دنبال راههای مختلفی برای فرآیند استنباط خود است. به کمک فناوری و با بهرهگیری از دانش مدل شده، میتوان ایدههایی برای این فرآیند استدلالی پیشنهاد داد. به طور نمونه در نظر بگیرید شخصی به دنبال بررسی این واقعیت است که آیا میتوان ثابت کرد که «هدیه دادن به مادر واجب است» یا خیر. در این صورت با توجه به اینکه در پایگاه دانش، ثبت شده است که «اگر چیزی مورد نذر واقع شود، واجب میشود» یکی از پیشنهادهایی که به طور خودکار عرضه میشود این خواهد بود که هدیه دادن به مادر، مورد نذر قرار گیرد. اگرچه این مثال سادهای است ولی در عمل ممکن است راههای پیچیدهتری برای اثبات یا رد یک گزاره در مجموع پیشنهاد شود.